اخبار

چرا پروژه‌های نیمه‌تمام زیادی در ایران داریم؟

چرا پروژه‌های نیمه‌تمام زیادی در ایران داریم؟
1397/12/20

گفتگوی دکتر پیمان مولوی مشاور سرمایه گذاری و تامین مالی با روزنامه گسترش صمت

مارپیچ معیوب در ۵ پرده
گروه اقتصاد و توسعه: پیمان مولوی-مشاور سرمایه‌گذاری و تامین مالی: در آخرین صفحه اقتصاد و توسعه در سال ۱۳۹۶ به کالبدشکافی چگونگی تعریف پروژه‌هایی که به اتمام نمی‌رسند و اگر هم می‌رسند با هزینه بالا برای مالیات دهنده روبه‌رو هستند؛ می‌پردازیم.  پروژه رشت-قزوین با تمام فرازوفرودهایش هفته گذشته گشایش شد. وقتی در مسیر رشت در حرکت بودم برایم سوال بود که چرا چنین پروژه استراتژیکی زودتر به بهره‌برداری نمی‌رسد تا مردم تمام ایران از مواهب آن بهره‌مند شوند؟ صدها پروژه نیمه‌تمام در سطح کشور وجود دارد که در برخی مواقع تعریف آنها اتلاف منابع ملی و مالیات‌دهندگان ایرانی بوده است و می‌خواهیم در این مجال به بررسی دلایل آن بپردازیم.



پرده نخست: فرودگاه براندنبورگ برلین
آلمان‌ها به نظم شهره‌ هستند و در زمینه مباحث فنی سرآمد. بسیار سخت است در تاریخ آلمان جدید نکته‌های تاریک فنی و خنده‌داری را یافت اما فرودگاه جدید برلین با اعتبار آلمان‌ها در حوزه ساخت‌وساز کاری کرده است که خود نیز برای این پروژه نیمه‌کاره جوک می‌سازند. 
پروژه BER قرار بود در اکتبر ۲۰۱۱ (آبان ۱۳۹۰) گشایش شود و نشد. ۲۰۱۲، ۲۰۱۳، ۲۰۱۴، ۲۰۱۵ (از سال ۱۳۹۱ تا ۱۳۹۴خورشیدی) سال‌هایی بود که قرار بر گشایش آن بود اما نشد و تاکنون نیز گشایش نشده است. این فرودگاه که در برلین قرار دارد ملغمه‌ای از اشتباه‌های فنی، فساد و هزینه نابجای پول مالیات‌دهندگان آلمانی شده است. ۹۰ کیلومتر اشتباه در جاگذاری کابل‌ها، ۴۰۰۰ در که به اشتباه جاگذاری شده‌اند، ۲برابر حد مجاز وزن سقف فرودگاه، واگذاری فنی به فردی که صلاحیت فنی و مهندسی را نداشته است و درنهایت زیان از جیب مالیات‌دهنده روزانه ۱ میلیون یورو.
شاید تعجب کنید که چرا این مثال را می‌زنم؟ می‌خواهم بگویم در سراسر جهان هستند پروژه‌هایی که به هر دلیل نیمه‌تمام مانده‌اند و منابع مالی هم داشته‌اند، وقتی‌ اتفاق در اقتصاد حساب‌شده‌ای مانند آلمان روی می‌دهد، امکان تحقق آن در تمامی کشورها ازجمله در ایران به وفور وجود دارد.

پرده دوم: آیا ایرانیان توجهی به کلمه هزینه-فرصت دارند؟
براساس یک اصل بنیادین مالی و سرمایه‌گذاری هرچه قدر بتوانیم هزینه‌های مالی پروژه Project costs را کاهش دهیم و پروژه را ارزان‌تر در اختیار مصرف‌کننده عمومی قرار دهیم، هرچه هزینه سرمایه Cost of Capital پروژه را کاهش دهیم پیمانکاران با نرخ بازده داخلی IRR کمتری می‌توانند آن را به اتمام برسانند و دوره بهره‌برداری Operation period بیشتری را برای خود قائل شوند، در ایران امروز تمام رویدادها برخلاف آنچه باید باشد روی می‌دهد. ایران به گواهی آمار و اطلاعات جهانی و داخلی یکی از بالاترین نرخ‌ها در بخش «هزینه- سرمایه» را در جهان دارد و این به مرور موجب شده است که پیمانکاران، کارفرمایان، بهره‌برداران و سرمایه‌گذاران همه با هزینه سرمایه بالای خود هزینه پروژه را بالا و بالاتر ببرند و مارپیچ معیوبی در اجرای پروژه‌ها شکل گیرد.  نتیجه آنکه پروژه‌های ما در ایران از پروژه‌های بین‌المللی با وجود تمام یارانه‌ها گران‌تر تمام می‌شود و به‌دست مصرف‌کننده نهایی می‌رسد.
نکته دیگری که به نظر نگارنده در ایران سال‌ها بدان توجهی نمی‌شود (همواره تامین‌کننده منابع دولتی بوده است) تاکید بر اجرای دقیق و زمان‌بندی پروژه‌ها در روزهای مشخص است. پروژه‌ای که قطر ۴ساله تمام می‌کند (گازی قطر ۳ و ۴) ما ۱۲ساله تمام کرده‌ایم و این یعنی بالا رفتن هزینه سرمایه یا به عبارت دیگر هزینه-فرصت پروژه. بسیاری از تصمیم‌گیری‌ها نیز این‌چنین هستند؛ کریدورهای زمینی، ریلی و هوایی بدون شک نیاز این‌روزهای ایران برای صادرات، به‌ویژه کریدورها و زیرساخت‌های ریلی اما آیا ما هزینه-فرصت این پروژه‌ها را درک کرده‌ایم؟
چرا ترکیه می‌تواند در کمتر از ۴ سال ۱۳۰۰ کیلومتر قطار پرسرعت راه‌اندازی کند، کشوری که تحریم هواپیما ندارد اما ما که تحریم هواپیما داریم به جد به‌دنبال گسترش شبکه ریلی خود نبوده‌ایم. از این دست نمونه‌ها بسیارند و دقت کنیم که ما حساسیت کمی به اعداد به‌ویژه هزینه- فرصت داریم.

پرده سوم: توجیه طرح‌ها یا طرح‌های توجیهی
فاصله باریک است بین توجیه یک طرح برای دریافت وام و زخمی کردن آن در پروژه یا بررسی فنی، اجرایی و اقتصادی طرح برای اجرای بهینه و قابلیت اجرایی شدن آن. ایران جزو معدود کشورهایی است که در آن ابتدا پروژه تعریف می‌شود و بعد به دنبال شرکت و موسسه‌ای برای توجیه طرح می‌روند. طرح‌های توجیهی Feasibility study جزء جدایی‌ناپذیر اجرای درست طرح‌های عمرانی و زیرساختی در جهان هستند و بدون درک چرایی حضور آنها نمی‌توان به موفقیت پروژه‌ها امیدوار بود.

در حوزه پیش‌سرمایه‌گذاری ما شاهد ۳ بخش اساسی هستیم: 
۱. فرصت سنجی 
۲. پیش‌طرح توجیهی 
۳. طرح توجیهی قابل‌قبول بانکی 
به جرات بر اساس کارهای اجرایی که انجام داده‌ام کارفرمایان ایران علاقه زیادی به اولی و دومی ندارند و مستقیم به سراغ سومی می‌آیند و آن هم با رویکرد جذب منابع بانکی داخلی و نه سرمایه‌گذاران داخلی و بین‌المللی.

پرده چهارم: دست‌ودلبازی در تعریف پروژه‌ها
استان‌های ایران به‌دنبال ایجاد پتروشیمی هستند، همگی خود را در گردشگری جزو بهترین‌ها می‌دانند و تعریف پروژه‌ها را نوعی رقابت حیثیتی با سایر شهرها و استان‌ها می‌دانند، لابی نمایندگان استان‌ها برای دریافت بودجه و رایزنی آنها با بخش‌های دولتی برای گرفتن سهمی از پروژه‌ها برای استان خود، همه‌وهمه کلان‌نگری و جامع‌نگری را از پروژه‌ها در ایران گرفته است.
پرده آخر: یک خانه آباد به ز صد خانه ناتمام
باید یک‌بار برای همیشه سیاست‌گذار در ایران به این نکته واقف شود که نمی‌شود همه را راضی  کرد. منابع کشور محدود است و محدودتر خواهد شد و این امر همه ما را به سمت تعریف کردن درست، بجا و اولویت‌بندی در پروژه‌ها می‌برد. سخن کلیدی این‌جمله می‌تواند باشد: کدام پروژه‌های زیرساختی تاثیر بیشتری بر افزایش تولید ناخالص داخلی، افزایش درآمد سرانه و رفاه ایرانیان خواهد داشت.