اخبار

سرمایه گذاری خارجی و تأمین مالی بین المللی

سرمایه گذاری خارجی و تأمین مالی بین المللی
1399/12/25

 منابع سرشار ایران در مقابل آمار و ارقام سرمایه گذاری بین المللی

ما در خصوص سرمایه گذاری خارجی در ایران بسیار صحبت میکنیم که غالباً در این مباحث تاکید زیادی بر منابع سرشارموجود در ایران داریم. آقای ماهاتی محمد جمله معروفی دارد که می گوید: «خداوند هرچه را که بوده برای ایرانیان مضایقه نکرده است»منابع سرشاری که در حوزه معدنی، انرژی،انرژی های تجدیدپذیر مثل نور خورشید و … وجود دارد حاکی از این امر می باشد.بعنوان مثال ایران در جایگاه چهارمین کشور بزرگ دارنده ذخایرنفتی اثبات شده جهان قراردارد و میزان کل ذخایرنفتی آن 154 میلیارد بشکه اعلام شده است.در هر صورت،ما خیلی به این منابع می نازیم و آن ها را دست بالا می گیریم و البته که داشتن تمامی این منابع مهم.است. اما سؤالی جدی تر وجود دارد مبنی بر اینکه در حوزه تأمین مالی و سرمایه گذاری بین المللی، آمار چه میگوید؟

گاهی بنده بعنوان یک ایرانی کشورم را دوست دارم.لکن نوع نگاه بنده به ایران با نگاه یک تأمین کننده و سرمایه گذار در جهان و برداشت او نسبت به فرصت هایی که می تواند در ایران وجود داشته باشد بسیار متفاوت است.چرا که غرض ما از سرمایه گذاری خارجی و یا تأمین مالی خارجی این است که افراد سرمایه ها و پول های خود را بیاورند تا ما بتوانیم از این فضا استفاده کنیم.واقعیت امر این است که منابع موجود در ایران الزاماً و به خودی خود ممکن است برای سرمایه گذاران خارجی و تامین کنندگان مالی در جهان اهمیت زیادی نداشته باشد. البته درست است که منابع، بسیار مهم هستند و جنگ های زیادی در سرتاسر جهان با موضوع منابع اتفاق می افتد اما هنگامی که در مورد سرمایه گذاری خارجی صحبت می کنیم، باید ببینیم دید کشور ها چگونه است. وقتی ما درمورد کشورها صحبت میکنیم، اولین کاری که در حوزه سرمایه گذاری توصیه می شود، این است که سایز و اندازه خود را بشناسیم. در این راستا بنده چند عدد را بیان می کنم که میتواند برای تبیین موضوع کمک کننده باشد.

روند تغییر اندازه اقتصاد ایران
سایز اقتصاد ایران براساس آمار های سال 2017 ، چیزی معادل 425 میلیارد دلار بوده و درسال 2018 حدود 5 درصد کوچک شده و سال 2019 متاسفانه نزدیک 9.5 درصد کوچک شده و سال 2020 به دلیل بیماری کرونا و مباحثی که مطرح شد،اقتصاد ما تقریباً 5 الی 6 درصد کوچک تر شده است.بر این اساس در طی 20 سال گذشته، اقتصاد ما 20 درصد کوچک شده است و در حال حاضر اقتصاد ما، به زیر 400 میلیارد دلار رسیده است. در همین حین که ما داریم در مورد سایزمان صحبت میکنیم منظورمان اندازه کل اتفاقاتی است که در اقتصاد در حال وقوع است که براساس GDP محاسبه میشود که هم Real price داریم و هم PPP.

مقایسه اندازه اقتصاد ایران در برابرسایزبازارهای مالی جهان
در همین حین، در دنیا همانند ایران یکسری نقدینگی هایی به عنوان سپرده های دیداری و غیردیداری ایجاد میشود. سپرده های دیداری و غیردیداری جهان، چیزی نزدیک به ۹۵ هزار میلیارد دلار است که تقریباً یک سوم آن پول های داغ می باشد که از کشوری به کشور دیگر، سریع حرکت می کندکه به معنای وجود فرصت های زیادی برای کسب سود و درآمد در آن ها هست.این عدد(پول داغ) تقریباً 30 هزارمیلیارد دلاراست. شما این آمار ( اندازه اقتصاد ایران،اندازه پول داغ،اندازه سایرسپرده ها) را در کنار سایر بازارها(بازار سرمایه) قراردهید.هم اکنون مارکت کَپی(Market Cap) که در دنیا وجود دارد(بازارهای سهام که بازار سهام ایران هم در داخل آن محاسبه میشود) تقریباً معادل 105 هزار میلیارد دلار است.یعنی 105 هزارمیلیارد دلار سایز بازارهای مالی است. (البته این عدد مقدارش کمی پایین و بالا میشود بعنوان مثال در زمان اوج بحران کرونا در ماه مارس، این عدد به 80 هزار رسیده بود که حتی داشت پایین تر هم میرفت و الان چیزی معادل۱۵۰ هزار میلیارد دلار است.)

عدد دیگری که شاید جذاب به نظر بیاید، سایز اوراقی است که در دنیا منتشر میشود. اوراق «corporate bonds» و اوراق دولتD که تقریباً دویست هزار میلیارد دلار سهم «corporate bonds» می باشد و اعداد بالاتری را هم برای اوراق دولتی شاهد هستیم. عدد دیگر مربوط به بازار اوراق مشتقه است که چیزی معادل ۵۰۰ هزار میلیارد دلار مD باشد.

پس از بیان این آمار و ارقام،اگر صرفاً به سایزها دقت کنیم، متوجه میشویم سایز ها، در جهانی که ما داریم زندگی میکنیم، خیلی بزرگ هستند اما ناخداگاه و در شرایط فعلی در نقطه ای قرار گرفته ایم که اندازه اقتصادما در ایران ۴۰۰ میلیارد دلار است و در مقام مقایسه نیز، رقبای منطقه ای مثل ترکیه و عربستان حدود دو برابر سایز اقتصادشان از ما بزرگتر می باشد و امارات هم به لحاظ current price اقتصادش به اندازه ایران شده است.

مکانیسم سرمایه گذاری منابع خلق شده در دنیا چگونه است؟
لازم به ذکر است هر سال عددی معادل ۱۲۰۰ میلیارد دلار پول جدید خلق شده و در اقتصاد دنیا تزریق میشود.برخی ها در واکنش می گویند این اتفاق بسیار خوبی است چرا که این 1200 میلیارد دلار وارد سرمایه گذاری می شود. ولی دقت کنید که سؤال اساسی این است که چند درصد از این 1200 میلیارددلار پول خلق شده جایی برای سرمایه گذاری پیدا می کند؟

اگر ما در ایران باشیم،می گوییم اصلاً مگر می شود جایی پیدا نکند ما هرچقدر پول بوده خرج کرده ایم و هم اکنون نیز صندوق دخیره ارزی ما تقریباً خالی است پس ما که خیلی راحت می توانیم اقدام کنیم به خرج کردن و کاهش دادن منابع و استفاده سریع از آن ها.

اما نکته جالبی که باید به آن توجه کنیم این است که در سطح جهانی تقریباً ۳۰ تا ۴۰ درصد منابع سریعاً میتوانند جایی را برای سرمایه گذاری پیدا بکنند.شاید سؤال پیش بیاید که دلیل این اتفاق چیست؟ بدون درک این نکته و این مکانیزم ما وارد فضاهای سیاسی می شویم که باعث ایجاد رویکرد تعصبی می شود. همانطور که همه چیز در ایران تبدیل میشود به یک حالت دوگانه سیاه و سفید، صفر یا صد.سرمایه گذاری خارجی هم متاسفانه از این وادی دور نیست و بنده زیاد می شنوم که عده ای مخالف سرمایه گذاری اند و عده ای موافق سرمایه گذاری می باشند. نکته این است که اصلاً بحث موافق و مخالف بودن نیست.اساساً بحث جور دیگری است یعنی ما ماجرا را استحاله میکنیم چون دیدگاه علمی و دقیق و اجرایی(پرکتیکال)نسبت به آن نداریم.

در بحث خودمان،این  ۱۲۰۰ میلیاردی که گفتیم سالانه خلق می شود،تا همین الان جمع شده و به چیزی معادل ۹۰ هزار میلیارد دلار سرمایه در سطح جهانی رسیده است. در رابطه با این پول اولاً ما باید بدانیم مأخذ آن کجاست و مال چه کسانی است؟

چیزی معادل ۴۹ درصد آن، متعلق به آمریکاست(منظور آمریکایی هایی هستند که در اقصانقاط دنیا حضوردارند)،8 درصد متعلق به آلمان، ۷ درصد بریتانیا، ۸ درصد، ژاپن ، ۶درصد فرانسه و۱۲ درصد متعلق به چین میباشد. یک سوال اینجا مطرح می شود. آیا این کشورهایی که بیشترین نقدینگی را در بازار دارند که چین،آمریکا،ژاپن و آلمان هم جزو آن ها می باشند آیا مکانیسمی برای جذب این پول دارند؟ اگر بگوییم دارند این سوال پیش می آید که این مکانیزم چیست؟

(متاسفانه در اقتصاد ایران به خاطر اینکه توأم با درآمدهای نفتی اقتصادی و وجود صنایعی که خودمان داشتیم وهمواره از آن ها استفاده کرده ایم بوده است، زیاد به این مباحث رجوع نشده و شاید اصلاً احساس نیازی نیز نشده است.اگر شما در یک کشور فقیر بودید، آنجا به لحاظ منابع مشاهده میکردید که چگونه تلاش می‌کنند تا از کوچکترین فرصت ها برای به دست آوردن منابع مالی در جهان استفاده کنند. نمونه بارز آن کشور بنگلادش است.)

سیستم رتبه بندی اعتباری بین المللی بعنوان یک مکانیسم جهانشمول
نکته قابل توجه این مبحث،این موضوع است که مکانیسم موجود، یک مکانیسم جهانی است که دست چین هم نیست ،دست ژاپن هم نیست.این مکانیسم ،مکانیسم جهان شمولی است که مبتنی بر سیستم سرمایه داری در جهان است و بعد از جنگ جهانی دوم مستقرشده و فعلا نیز وجود دارد و آن سیستم رتبه بندی اعتباری بین المللی است. ما یک سیستمی را داریم در دنیا تحت عنوان سیستم رتبه بندی اعتباری بین المللی.

هرگونه جذب سرمایه‌گذاری خارجی و یا هرگونه تامین مالی بین المللی استاندارد (منظور استاندارد یعنی از بانک ها به صورت استاندارد انجام شود نه اینکه اینکار چمدانی انجام شود)با اتکا بر این مکانیسم انجام خواهد شد.جدول رتبه بندی اعتباری بین المللی یگانه کتاب مدیریت ریسک برای تامین کنندگان مالی و سرمایه گذاران در سطح جهانی است که رتبه های آن از AAA شروع می شود.

شاید این سؤال پیش بیاید که ربط این موضوع به ما چیست؟ ما الان به دنبال این هستیم که فاینانس بکنیم به دنبال این هستیم که پول بیاوریم، دنبال این هستیم که سرمایه‌گذاری خارجی بکنیم،به دنبال این هستیم که این اعداد و ارقامی را که داریم جذب می‌کنیم بیشتر و بیشتر کنیم اما باید دقت کنیم که باید یک رویکرددقیق داشته باشیم لذا بدون درک این جدول همه این ها در قالب حرف و سخن صرف خواهد بود و ما نباید دچار حرافی بشویم.

در این موضوع(جدول رتبه بندی) اولین سؤال این است که رتبه اعتباری ایران کجای این جدول می باشد؟ دومین سؤال این است که اصلاً این جدول به چه دردی می خورد و چگونه به آن نگاه می‌شود؟

لازم به ذکر است در این جدول هرچقدر رتبه اعتباری یک کشور بالاتر باشد( مثل کانادا،سوئیس،سنگاپور،هنگ‌کنگ،آلمان،سوئد ،دانمارک،هلند و…)آن کشور کمترین ریسک را برای سرمایه گذاری و جذب سرمایه در بین کشورهای دنیا،خواهد داشت.این بدین معناست که ریسک های سیاسی،ریسک های اقتصادی،ریسک های کشوری که به نوعی باعث تضعیف اقتصاد آن کشور می شود در پایین ترین رده خود قرارگرفته اند. اگر از یک منظر دیگر نگاه کنیم می توانیم بگوییم که بیشتر کشورهایی که مهاجر پذیر هستند نیز همین کشورها می باشند مثل استرالیا،کاناداو… .

طبق جدول، ایالات متحده رتبه اش +AA است آرژانتین CCC می باشد(در حالیکه آرژانتین تحریم نیست و مشکلات منطقه ای هم ندارد) آنگولا CC می باشد،آذربایجان -BB می باشد(که یک رتبه متوسطی است) کشوری مثل عراق رتبه اعتباری اش -B است کشوری مثل پاکستان هم-B است.ارمنستان تقریباً B است .ترکیه تقریباً از -BB در حال رفتن به +Bمی باشد.

در این جدول رتبه بندی، یک کشور هرچقدر بالاتر از NONE INVESYMENT GRADE باشد تامین مالی بین المللی برای او راحت تر و با هزینه کمتری انجام می‌شود. یعنی یک کشوری که می‌خواهد تامین مالی بین‌المللی بکند،اگر رتبه اش AAA باشد هزینه تأمین مالی اش خیلی کم خواهد بود،چیزی معادل 0.75 درصد تا 1 درصد که میانگین موزون هزینه سرمایه خیلی از شرکت ها در این کشور هایی که رتبه اعتباری بالایی دارند بین دو تا دو و نیم است. این میانگین موزون هزینه های سرمایه یکی از عوامل مهم در تصمیمات ما برای سرمایه گذاری است و اگر بیاییم پایین تر از میانگین موزون هزینه های سرمایه،به معنای این هشدار است که ریسک در حال افزایش است.

در کشورهایی که بالای جدول قراردارند و رتبه شان بالاست حتی نیازی به تسلیم وثیقه نیز نیست. یعنی دررتبه های AAA و AA شما نیاز نیست هیچ وثیقه ای تحویل دهید.بعبارتی دیگر در این رتبه ها،شما می‌روید بانک و تامین مالی تان بدون وثیقه انجام می شود.

(در ایران ما عادت به تسلیم وثیقه کرده ایم. حتی اگر بخواهیم ۲۰۰ میلیون تومان وام بگیریم، یک وثیقه باید ارائه بدهیم ولی در آنجا بدونه وثیقه این اتفاق می‌افتد اما به شرط رتبه اعتباری خوب .شما مشاهده کرده اید که دیگر در ایران تفاوتی بین خشک و تر وجود ندارد. رتبه اعتباری خوب و بدی در سیستم بانکی ما وجود ندارد. ما کسی را داریم با شرکت ۱۰۰ هزار تومانی، میلیارد‌ها تومان وام می‌گیرد و یک فرد دیگر با حساب های دیگر و اعداد بزرگتر، خیلی سخت وام می‌گیرد.)

به هرحال،هر چقدر در این جدول به سمت پایین حرکت می کنیم، ریسک بیشتر می‌شود و هزینه تامین مالی بالا می رود. از یک نقطه ای به بعد،جدول می‌گوید وثیقه هم دریافت کنید .(از BBB به پایین)در رتبه های پایین تر وقتی به CCC می رسد می گوید ما اصلاً نمی توانیم به شما وام دهیم. چون خیلی شرایط سخت می باشد و ریسک برای شما در آن کشور بالا است که ما نمی‌توانیم این شرایط را برای شما ایجاد کنیم.

رتبه بندی اعتباری کشورهای جهان
در جداول زیر رتبه بندی کشورها را مشاهده می کنید:



1
2

3
4

(یک نکته ای در رابطه با این جدول ها وجود دارد، ما چه دوست داشته باشیم و چه دوست نداشته باشیم، سه تا از بزرگترین مؤسسات رتبه‌بندی در جهان مکانیسم اصلی رتبه بندی را انجام میدهند که دو تای آنها آمریکایی هستند. این چند مؤسسه رتبه‌بندی هستند که شرکت های چینی را هم رتبه بندی می‌کنند. به عبارتی این شرکت ها تمامی کشورها را رتبه بندی می کنند. در چین شرکت‌های بزرگ و متوسط بر اساس این سیستم رتبه بندی می شوند. چون چینی ها با اینکه خودشان منابع دارند، اما عطش زیادی برای تأمین منابع بین‌المللی و سرمایه جهانی را هم دارند. از وال استریت یا هر جای دیگری در دنیا که هست، سعی می کنند منابع جذب کنند.موسسات رتبه بندی بزرگ مثل مودیز ۳۸ درصد از سیستم رتبه بندی دنیا را در اختیار دارد و اس اند پی نیز ۴۵ درصدو ۱۳ درصد هم متعلق به فیچ بریتانیایی است.)

اگر شما این جدول را خوب نگاه کنید کشوری مثل شیلی رتبه اش AA است چین هم رتبه اش A است. البته به لحاظ ریسک، بزرگی و کوچکی در این رتبه بندی زیاد مهم نیست بلکه ریسک های سیاسی،اقتصادی و.. تعیین کننده این رتبه ها هستند. مثلاً فرانسه AA و هنگ کنگ بالاتر است. اندونزی BBB و هند BBB است اگر دقت کنیم در ردیف i اسمی از ایران نمی بینیم.

حال سؤال این است که بیان این موضوع و بررسی جدول فوق چه اهمیتی برای ما دارد؟ چرا اهمیت دارد که ما یک درک درستی از این جدول اعتباری داشته باشیم؟

رتبه بندی اعتباری ایران
ایران از سال ۲۰۰۶ تا الان رتبه بندی نمی شود که دلیل آن تحریم های اولیه و بعد تحریم های بین المللی می باشد. اما بعد از برجام مذاکراتی در حال انجام بود که فیچ بیاید و رتبه‌بندی را انجام دهد که بعد از خروج آمریکا از برجام این اتفاق رخ نداد.

لازم به ذکر است رتبه اعتباری ایران تا زمان برجام به CCC رسیده بود به و بعد از برجام رسیده بود به B و بعد به BB و در حال حرکت به سمت BBB بود.لکن به علت شرایط سیاسی ایجاد شده این فرایند متوقف شد.

البته لازم به ذکر است هم اکنون یک رتبه بندی دیگر معادل رتبه بندی بیان شده وجود دارد که این رتبه بندی هفت پله ای می باشد ( از یک تا هفت) و مربوط به OECD ( سازمان همکاری) است که نزدیک بیست و چند عدد کشور در آن حضور دارند.در این رتبه بندی، رتبه ایران ۷ است یعنی معادل CCC و این یعنی ریسک در اوج خود قرار دارد .

(و البته دیگر لازم نیست کسی به ما بگوید ریسک در اوج خود قرار دارد چرا که ما خودمان در حال زندگی در ایران هستیم و نظاره گر تحولات بودجه،تحولات سیاسی،تحولات اقتصادی، تحریم ها، بحث های مالی و… می باشیم .همه ما این را می‌دانیم که در اقتصاد ریسک در حال بالارفتن است، اما هم اکنون از بیرون یک سرمایه گذار یا تأمین کننده خارجی ما را با رتبه اعتباری CCC یعنی بیشترین ریسک ممکن نظاره میکند. )

این بخش اول بحث بنده بود و این را توضیح دادم چرا که بدون درک این موضوع هیچ کس در ایران خود به خود نمی‌تواند کاری انجام دهد.

ما باید سعی کنیم ریسک ها را کم بکنیم و این کم شدن ریسک ها دست بنده یا شما نیست.این ریسک ها ریسک های سیاسی،ریسک ها کشوری و ناخودآگاه ریسک های اقتصاد کلان است. مثلاً نرخ بهره، نوسانات نرخ ارز،تورم یا خود نقدینگی. اینها ریسک‌هایی هستند که به اقتصاد تحمیل می‌شود.حال شما اگر موارد دیگری مثل تحریم یا ریسک های سیاسی را اضافه کنید،این نوسانات بیشتر شده و رتبه اعتباری پایین می آید.

برای رسیدن به درک درستی از تأمین مالی بین المللی توجه شما را به یک مثال جلب می کنم:

کشور قطر یک کشور با درآمد بالا است. کشوری است که منابع گازی دارد. کشوری است که بیشترین درآمد سرانه را در جهان دارد. صندوق ذخیره ارزی اش عدد خیلی بالایی است که فقط در یکی از صندوق های آن ۲۵۰ میلیارد دلار سرمایه گذاری شده است. سال ۲۰۰۵، قطری ها یک پروژه مشترک(مخزن مشترک) با ایران شروع کردند تحت عنوان پروژه گازی شماره ۳ قطر که موازات آن هم ما در ایران پروژه داشتیم. این پروژه سال ۲۰۰۵ شروع شد و چهار سال بعد به اتمام رسید. (یعنی در 4 سال بسرعت به اتمام رسید و لازم توجه است، پروژه هایی که ما انجام دادیم بین 8 تا 12 سال طول کشیده است و هزینه فرصت این ها را هم خوب است که حساب کنیم)

همین یک مثالی که از کشور قطر برای شما بیان می کنم کافی است که نشان دهد که چرا ما به تأمین مالی بین المللی و بهبود رتبه اعتباری نیاز داریم. این پروژه سال ۲۰۰۵ شروع شد و سال ۲۰۰۹ به اتمام رسید. پروژه به صورت مشترک در مالکیت نفت قطر، کونوکو فیلیپس آمریکا ،و میتسوبیشی ژاپن بوده است. ۷۰ درصد متعلق به شرکت قطری مادر است .29 درصد متعلق به کونوکو فیلیپس آمریکایی می‌باشد و 1 درصد هم متعلق به میتسوبیشی است.

اساساً اولین سؤالی که برای ما در ایران پیش می آید این است که چرا کشوری که پول دارد می خواهد شریک وارد پروژه خود کند؟در حالی که با منابع سرشار و پولی که دارد می تواند تکنولوژی بخرد،پیمانکار استخدام کند و در واقع میتواند هر آنچه را که میخواهد با پول در اختیار خود انجام دهد. خب پس سؤال این است که چراقطری‌ها این کار را انجام می دهند؟

اگر کسی میتسوبیشی را بشناسد، می‌داند که میتسوبیشی یکی از بزرگترین تراست ها در ژاپن است. همین که به بانک آن نگاه بکنید ۲۷۰۰ میلیارد دلار asset های نقدشونده سریع دارد. پس با این حساب،سؤال دوم این است که چرا این شرکت ها در این پروژه شرکت کرده‌اند؟

در پاسخ به این سؤالات لازم به ذکر است که جهان ما،جهان رقابت است.جهانِ کاهش هزینه سرمایه است.در این جهان هرچقدر به سمت جلو می رویم رقابت بین تولیدکنندگان و توزیع‌کنندگان نفت و گاز و… در حال تشدید است.دراین جهان هر کسی بتواندمحصول خود را با بهای تمام شده پایین تر به فروش برساند، در نهایت برنده خواهد بود.(منظورمان تخفیف ۳۰ و ۴۰ درصدی که ما در ایران می دهیم نیست،منظور از بهای تمام شده پایین یعنی حفظ درآمد به موازات کاهش این بهای تمام شده).

قطر آن زمان که این تأمین مالی را انجام میدهد رتبه اعتباری بدی هم ندارد(رتبه A) ولی تفاوتی که قطری ها با ما به لحاظ ساختار ذهنی می‌توانند داشته باشند این است که آنها اشتباهاتی را که ما انجام دادیم انجام نداده‌اند و همیشه در حال حرکت به سمت جلو هستند( البته بنده بحث تحریم ها را می دانم من بر اساس یک متدولوژی صحبت می‌کنم،حال ببینید اگر تحریم‌ها برداشته شوند،آیا ما به این سمت می رویم یاخیر)لذا مثل آنچه که در قطر و در پروژه ای که مثال ما بود مشاهده میکنیم، اولین اتفاقی که در همه جای دنیا می افتد این است که دنبال شرکایی با رتبه اعتباری بالاتر از خودشان هستند.بعبارتی دیگر به دنبال این هستند که بتوانند به پول ارزان‌تر دسترسی پیدا کنند. و این اتفاق با کاهش رتبه اعتباری پروژه محقق خواهد شد.

قطر رتبه اش A است و به پول ارزان دسترسی دارد ولی می‌تواند به پول ارزان تر هم دسترسی پیدا کند و به همین جهت میرود سمت کونوکو فیلیپس که در آن زمان رتبه آن بین +AA و AAA بوده است.(یعنی یک رتبه اعتباری خیلی خوب). میتسوبیشی هم AAA بوده است.لذا قطر می رود خود را با دوشرکت بالاتر از خود از جهت رتبه اعتباری هماهنگ می‌کند تا بتواند پروژه را به سمت بالاتر سوق دهد. و در ادامه وقتی رتبه اعتباری را کاهش دهد می تواند منابع ارزان تری را جذب کند.

حال سؤال این است که آیا این موضوع تمام دلیل این اقدام است؟در پاسخ میگوییم خیر. این موضوع را با بررسی ساختار و مهندسی تامین مالی در این پروژه ( که خیلی هم مدرن نیست اما ما در حسرت چنین روشی در ایران هستیم)متوجه خواهیم شد. شاید برایتان سؤال باشد که چرا میتسوبیشی باید بیاید یک درصد پروژه را برگزیند و آیا این یک کسر شأن برای شرکت بزرگی مثل میستوبیشی نیست؟

ببینید، بانک همکاری بین المللی ژاپنJBIC یک وام یک میلیارد دلاری به این پروژه داده است( جهت حمایت از اهداف پروژه و حضور شرکت‌های ژاپنی) همانطور که پیشتر بحث شد تنها ۳۰ درصد از منابعی که در جهان ایجاد می‌شود جایی را برای سرمایه گذاری پیدا میکنند. توجه کنید که کسی به دنبال بازده ۶۰ درصدی در دنیا نیست. کسی به دنبال بازده ۳۰ یا ۴۰ درصدی هم نیست(بدنبال IRRبالا نیستند) همه به دنبال سرمایه‌گذاری در جایی هستند که با ریسک معقولی بازده معقولی داشته باشد.

میتسوبیشی با چند دید مثبت به پروژه مورد مثال ما نگاه می‌کند:

منابع روی دست اش مانده است. در جهانی که ما در آن قرار داریم منابع زیادی وجود دارد که روی دست بانک‌ها مانده است. اگر به نرخ بهره نگاه کنیم در حال حرکت به سمت صفر میباشد و حتی رو به منفی شدن است منابع دوست دارند وارد یک محیط و فضایی شوند اما نه جایی که رتبه اعتباری آنCCC است به دنبال جایی اند که دارای رتبه اعتباری BBB یا BB+ باشد(یعنی ریسک بالانباشد) و کجا بهتر از جایی که پروژه آن دارای رتبه اعتباری AA است. لذا با این برایندی که دارد،وام های صادراتی می دهد و خدمات فنی مهندسی هم صادر می کند.که با ارزش افزوده به ژاپن باز خواهد گشت.از طرفی، امنیت انرژی ژاپن هم با فروشی قسمتی از این محصولات به ژاپن جبران می‌شود. لذا موارد فوق الذکر بازده این تأمین مالی بین المللی خواهد بود(انگیره ای که میستوبیشی را برای ورود به این پروژه ترغیب کرده است)

بانک صادرات و واردات آمریکا نیز ۳۰۰ میلیون دلار به این پروژه داده و کل پروژه کلاً ۵.۸ میلیارد دلار است. 30 درصد از پروژه را احداث کنندگان آورده‌اند و ۷۰ درصد آن تأمین مالی است. یک میلیارد را JIBIC ژاپن داده، ۳۰۰ میلیون آن را USEXim آمریکا داده است. خود کونوکو فیلیپس به این پروژه چیزی معادل ۱.۲ میلیارد دلار تحت قالب وام پول می‌داده است و یک سندیکا نیز معادل ۱.۴ میلیارد دلار به این پروژه پول تزریق کرده است.تمامی این ها به این معنی است که از تمامی پتانسیل ها برای تأمین مالی این پروژه 5.8 میلیارد دلاری با رعایت تنوع بخشی استفاده شده است.

ما در ایران،اگر ۵۰ میلیارد دلار داشته باشیم به هیچ کس اجازه ورود نمی دهیم در حالیکه اساساً به هزینه سرمایه و اینکه این منابع را می شود جای دیگری استفاده کنیم و با پول ارزان تر بتوانیم پروژه های خود را راه بیندازیم دقت نمی شود.و متاسفانه دیدگاه دیگری نیز وجود دارد که می گوید ما اصلاً به پول بین المللی احتیاجی نداریم! مثلاً چین ۱۸۰ میلیارد دلار، هنگ کنگ چیزی معادل ۱۶۰ میلیارد دلار فاینانس داشته است،سؤال این است، مگر چین کشور فقیری است؟خیر،بلکه به دنبال این است که شرایط خود را به گونه ای آماده کند که بیشترین جذب را داشته باشد . در سال ۲۰۱۹ ویتنام که به لحاظ سیاسی یک کشور کمونیستی است برنامه‌هایی دارد برای جذب سرمایه گذاری های خارجی و در حال جذب پول از تمام دنیاست و سوال اساسی که در ذهن ما قرار می گیرد این است که با وجود تحریم ها و شرایطی که در حال حاضر وجود دارد، تأمین مالی بین المللی از راه استاندارد آن تقریباً برای ما غیر ممکن است اگر هم به وجود بیاید با هزینه‌های خیلی بالا اتفاق خواهد افتاد.

نتیجه گیری
بعنوان نتیجه گیری باید ذکر کنم که ما باید سعی کنیم ریسک ها را از روی اقتصاد کم کنیم که قسمتی از آن داخلی است. مثل نوسانات نرخ ارز، نرخ بهره،تورم، کاهش سرمایه‌گذاری ثابت(که از سال 90 به بعد کاهشی شده است).و در بُعد بین‌المللی هم ریسک های سیاسی و کشوری که وجود دارد، و اگر این ریسک ها کم نشود، ناخداگاه رتبه اعتباری ما بهبود پیدا نمی کند و ما از این ابزارهای تأمین مالی که میتواند در اختیارمان قرار بگیرد، نمی توانیم استفاده کنیم.